خبر یزد - به گزارش "ورزش سه"، مهدی مهدوی در اولین تجربه سرمربیگری خود موفق شد در این فصل با شهداب یزد به مقام نایب قهرمانی لیگ برتر والیبال ایران دست پیدا کند. البته شهداب در آستانه فتح جام نیز قرار داشت اما در نهایت فولاد سیرجان با دو برد از سه مسابقه این عنوان را از آن خود کرد.
*درباره بازی فینال مقابل‌ فولاد سیرجان ایرانیان صحبت کنید، فقط یک گام مانده بود به پیروزی برسید.
من فکر می‌کنم تیم فولاد سیرجان فکرش را هم نمی‌کرد ‌چنین شرایطی برایش در فینال پیش بیاید. آنها خیلی از پیش برنده به بازی فینال آمدند. ما خیلی از لحاظ روانی از آنها آماده‌تر بودیم به دلیل اینکه مسیری که تا فینال‌ داشتیم نسبت به تیم فولاد سیرجان خیلی سخت‌تر بود. ما در بازی اول پلی‌آف مقابل تیم قدرتمند پیکان تهران با باخت شروع کردیم و پس از این باخت، توانستیم خود را از لحاظ روحی روانی بازسازی کنیم و آماده بازی برگشت مقابل پیکان بشویم که باعث شد آنها را ببریم. این فشار روانی که در بازی پیکان‌ به بازیکنان وارد شد باعث شد یک مقدار از این لحاظ بهتر از تیم فولاد سیرجان باشیم. فولاد سیرجان هم برابر مهرگان نور و هم شهرداری ارومیه به راحتی پیروز شد و توانست راحت به فینال برسد اما برای شهداب یزد اینگونه نبود.

من فکر می‌کنم در بازی اول و دوم فینال، فضای روانی مسابقه را توانستیم خیلی خوب کنترل کنیم. فشار روانی بیشتر روی تیم فولاد سیرجان ایرانیان بود چون آنها از تیم ما مهره بیشتر داشتند و حتما باید قهرمان می‌شدند. در تیم ما نیز یک سری بازیکنان باتجربه و جوان حضور داشت که توانستند خیلی خوب فشار روانی بازی فینال را مدیریت کنند. همانطور که در بازی اول فینال در سرویس و حمله و دریافت موفق‌تر از فولاد سیرجان بودیم، توانستیم سرویس‌های آنها را کنترل کنیم و ببریم. در بازی دوم‌ فینال، ما باید برنده بازی می‌شدیم و قهرمانی را کسب میکردیم، ولی به هر دلیلی نشد و به نظرم قهرمانی را از تیم شهداب یزد گرفتند.
شما نیز به مانند آقای امیر شرافت مدیر عامل باشگاه شهداب یزد، معتقدید اگر در امتیاز آخر ست پنجم بازی دوم‌ داور اشتباه نمی‌کرد قهرمان می‌شدید؟
صد درصد، اگر داور رای به ادامه بازی نمی‌داد و ما پوئن را می‌گرفتیم بازی و جام را می‌بردیم. فولادی‌ها در بازی دوم به شدت تحت فشار و استرس بودند و نتوانستند بازی همیشگی خود را انجام دهند. در آن صحنه ست پنجم که می‌گفتند توپ به دست بازیکن من برخورد کرده، همکاران من برای درخواست ویدیو‌چک بلافاصله زنگ را زدند ولی داوران به دلیل هیاهو سالن متوجه نشدند و قبول نکردند، ولی در ادامه آن صحنه که خطای چهار ضرب از سوی فولاد سیرجان رخ داد چرا داوران سوت نزدند؟ خطای چهار ضرب که طبق قانون، ویدیو‌چک ندارد و باید خود داور تصمیم بگیرد!

در بازی سوم تیم فولاد از لحاظ روانی از ما خیلی بهتر بود و توانست نبض بازی را در دست بگیرد و با بازیکنان با کیفیتی که داشتند توانستند پیروز شوند. ما در دور مقدماتی برابر فولاد سیرجان بدون امیرحسین اسفندیار مشکل داشتیم تا چه برسد به اینکه آنها در پلی‌آف او را نیز به خدمت گرفته بودند. به همین دلیل در بازی سوم نتوانستیم شایستگی خود را نشان بدهیم و بازی سوم را باختیم و فولاد سیرجان قهرمان شد.
*تجربه سرمربیگری با بازی کردن چقدر متفاوت است، آیا مربیگری استرس بیشتری دارد؟
شما وقتی که بازی می‌کنید باید فقط خودت را از همه لحاظ کنترل و آماده مسابقه کنید، اما وقتی سرمربی بشوید دیگر با یک نفر سر و کار ندارید و مسئول و پاسخگوی یک تیم با همه اعضای آن هستید. به همین دلیل فشار مربیگری و‌ مسئولیتش از بازیکنی کمی بیشتر است. در زمان مربیگری هر روز تیمت با چالش‌های زیادی همراه است و باید به عنوان سرمربی خیلی خوب اوضاع را مدیریت کنید و با بازیکنان تعامل داشته باشید تا بتوانید موفق شوید. دوران بازیکنی با مربیگری کاملا دو مقوله جداگانه است. مربیگری آموختنی و کسب تجربه است و باید پله پله آموزش ببینید.
*برنامه شما برای فصل آینده چیست و آیا در تیم والیبال شهداب یزد خواهید ماند؟
دلیل پر ستاره بسته نشدن تیم در فصل قبل جوان‌گرایی بود که باشگاه مدنظر داشت که با همین هدف نیز چند بازیکن جذب شدند.
اما پس از میزبانی جام باشگاه‌های آسیا که به یزد داده شد، همه‌چیز تغییر کرد و باشگاه مجبور شد چند بازیکن باتجربه و مطرح را جذب کند و به همین دلیل بالانس تیمی شهداب کمی به هم خورد و هماهنگی خوبی بین بازیکنان شکل نگرفت و این دلیل اصلی خوب بسته نشدن تیم بود. در مورد اهداف فصل آینده نیز هنوز چیزی خاصی از سوی باشگاه اعلام نشده، اگر بخواهند با من همکاری کنند، در کنار این تیم خواهم بود اما اگر مایل به همکاری نباشند از آنها بابت اینکه چنین بستری را در اختیار من گذاشتند تشکر می‌کنم و برای تیم خوب شهداب یزد آرزوی موفقیت می‌کنم. بالاخره چندین سال در این تیم بودم و خاطرات خیلی خوبی از باشگاه شهداب دارم و این تیم را مثل خانواده خودم می‌بینم. مردم شهر یزد برای من سنگ تمام گذاشتند و من را حمایت کردند. آنها بسیار دوست داشتنی هستند و بابت همه‌چیز از مردم یزد تشکر می‌کنم.