خبر یزد
جوانی‌ام در این امید پیر شد
جمعه 4 آبان 1403 - 11:30:12
خبر یزد - آخرین خبر / پارت اول:
در این سرای بی‌کسی
نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم

دری‌که آه می‌کشد
تو از کدام راه می‌رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی‌ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
در سرای بی کسی، بی کس دَرآ
هر چه را بگذار بیرون سَرا
پارت دوم:
هرگز نیامد بر زبانم حرف ِ نادلخواه
اما چه گفتم ؟ هر چه گفتم ، آه
پای سخن لنگ است و دست واژه کوتاه است
 از من به من فرسنگ ها راه است
 خاموشم اما
 دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش
وقتی کسی آواز می خواند
 خاموش باید بود
 غم داستانی تازه سر کرده ست
 اینجا سراپا گوش باید بود :
 - درد از نهاد ِ آدمیزاد است !
 آن پیر ِ شیرین کار ِ تلخ اندیش
 حق گفت ، آری آدمی در عالم ِ خاکی نمی آید به دست ، اما
 این بندی ِ آز و نیاز ِ خویش
هرگز تواند ساخت آیا عالمی دیگر ؟
 یا آدمی دیگر ؟ ...

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/677347/جوانی‌ام-در-این-امید-پیر-شد
بستن   چاپ