خبر یزد - آخرین خبر /با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشهٔ من ثبت میشود
این لحظهها عزیزترین یادگار تو
بازار
![]()
از هر طرف نرفته به بنبست میرسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو
تا دست هیچکس نرسد تا ابد به من
میخواستم که گم بشوم در حصار تو
احساس میکنم که جدایم نمودهاند
همچون شهاب سوختهای از مدار تو
آن کوپهٔ تهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
این سوت آخر است و غریبانه میرود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو
هرچند مثل آینه هر لحظه فاشتر
هشدار میدهد به خزانم بهار تو
اما در این زمانهٔ عسرت، مس مرا
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو
محمدعلی_بهمنی