2 مجموعه شعر منتشر شد
مقالات
بزرگنمايي:
خبر یزد - ایسنا / مجموعه شعر «قطارِ آبی و قرمز: طنزهای کلاسیک و مدرن؛ با چاشنیِ پستمدرن» سروده مصطفی خلیلیفر در 150 صفحه با شمارگان 110 نسخه در انتشارات نگیما (انتشارات نگار و نیما) منتشر شده است.
در دیباچه این کتاب به قلم خلیلیفر میخوانیم: از شاعرانِ خِطّه اصفهانم و ساکن تهران. تحصیلات دانشگاهیام دکترای تخصّصی زبان و ادبیات فارسی است. اولین شعرم را در قالبِ چارپاره - با تِمِ عاشقانه و با عنوانِ ترانه- در تابستان 1354 سرودم؛ که در کتاب «ماه بود و سیب سرخ» چاپ شده است؛ [نشر روزگار / 1380]
در سرودنّ شعر قالبی فکر نمیکنم، چراکه غالباً شعر به سراغ من میآید؛ بنابراین تا نیامده است از کجا بدانم در چه هیأتی ظاهر خواهد شد؟ اما هرگاه که سرک کشید و خودی نشان داد، نو و کهنهاش معلوم میشود...
و اما نگاه من در طنز بیشتر اجتماعی است و کمی هم عاشقانه.....! اگرچه بدبین نیستم اما افراط در خوشخیالی را هم نتیجه سادهلوحی میدانم..... عینکم سیاه نیست.. شیشههایش نیز چنان تمیز و شفاف است که گاهی به عینک داشتنِ خودم شک میکنم...
بنابراین، سرودههایم نیز انعکاسِ بخشی از واقعیتهای اجتماعی است _به روشنترین وجهِ ممکن- بویژه آنکه مطلقاً عضو هیچ حزب و گروهی نبودهام و به همین دلیل حسابم با همه صاف است؛ بدهکار کسی نیستم طلبی هم از کسی ندارم. بنابراین اندیشهام آزاد است و شعرم مردمی ...!
در شعری از مجموعه با عنوان «چینی بَندزَن» میخوانیم:
تا نگاهم از نگاهت نُقل چید و قند خورد
قسمتی از حال تو با حس من پیوند خورد
در «سماع صوفیان» لبخند و شربت داشتی
صوفیِ ما هم فریب شربت و لبخند خورد
صوفی ما، این دل پروانه شکل در به در
- با شکستنهای پی در پی - به زلفت بند خورد
ای کماندارِ سپاهت تا سمرقند آمده
ای که تیر غمزهات بر قله الوند خورد!
تُرک من وقتی «بیاتِ ترک» میخواند مرا
«قند خوردش» پستهای تر میشود با «گَند خورد....»

همچنین کتاب «غوغای کلام عاشقانه: دلنوشتههای شعرگونه شالان» از شهلا تهرانی در 57 صفحه در نشر یادشده عرضه شده است.
در شعر «به تو فکر میکنم» آمده است:
به تو که عاشقانههایمان حتی،
رشکانگیز فرشتهها بود
به تو فکر میکنم، هنوز دلم با توست
آنقدر خوب بودی که نمیتوانم به غیر تو فکر کنم!
به تو که با همه کمحرفیهایت
در نگاهت غوغایی از کلام و واژههای عاشقانه بود
همیشه میخواستم همچون خون در تو جاری شوم در رگانت
آسمان نخواست
خدا نخواست
انگار تو را از من بیشتر دوست میداشت
کوتاهیهایم را بر من ببخش! عزیزم، عشقم
اگر باز دوباره دنیا بیایم میخواهم در کنار تو باشم
سیلوار اشکهایم روان است از گونههایم
چقدر دلم هوای تو دارد
آن نگاههای عاشقانه را
همیشه یارت را زیبا میدیدی
دلم دلگرمیهایت را میخواهد
حال گریانم من
جای تو همه جا خالیست
کوچه، شهر، جهانی بی تو، خیلی خالی و پوچ و تهیست

-
يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۹:۰۴
-
۵ بازديد
-

-
خبر یزد
لینک کوتاه:
https://www.khabareyazd.ir/Fa/News/714550/